English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (8007 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
elect U انتخاب کردن برگزیده منتخب
electing U انتخاب کردن برگزیده منتخب
elects U انتخاب کردن برگزیده منتخب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
radio button U شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
tree U روش سریع انتخاب که اطلاع اولین مرتب کردن در مرحله دوم استفاده میشود تا سرعت انتخاب بالا رود
target selector U دوربین انتخاب هدف دوربینی که مخصوص انتخاب هدفها به وسیله توپ است
elects U منتخب
appointees U منتخب
appointee U منتخب
selected U منتخب
electing U منتخب
select U منتخب
selects U منتخب
elect U منتخب
eximious U منتخب
choice U منتخب
chose U منتخب
choicest U منتخب
chosen U منتخب
choices U منتخب
designee U منتخب
electors U منتخب
elector U منتخب
elected U منتخب
choicer U منتخب
selects U برگزیده
select U برگزیده
selected U برگزیده
favorite U برگزیده
favourite or vor U برگزیده
chosen U برگزیده
chrestomathy U قطعات منتخب
select U ممتاز منتخب
selects U ممتاز منتخب
excerpt U قطعهء منتخب
selected U ممتاز منتخب
pericope U قطعه منتخب
excerpts U قطعهء منتخب
favourite U دلخواه برگزیده
selectman U شخص برگزیده
the chosen people U قوم برگزیده
selects U سواکردن برگزیده
favorites U دلخواه برگزیده
selected U سواکردن برگزیده
peculiar people U قوم برگزیده
picked U خاردار برگزیده
chrestomathy U قطعات برگزیده
favourites U دلخواه برگزیده
select U سواکردن برگزیده
president-elect U رییس جمهور منتخب
president-elects U رییس جمهور منتخب
sophistication U نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
ineligibility U عدم قابلیت برای انتخاب شدن محرومیت از انتخاب شدن غیرقابل قبول
Featured lists U فهرست های برگزیده
delectus U کتابی که پارههای برگزیده
choicer U چیز نخبه برگزیده
president-elect U رییس جمهور برگزیده
choice U چیز نخبه برگزیده
choices U چیز نخبه برگزیده
president-elects U رییس جمهور برگزیده
choicest U چیز نخبه برگزیده
duma U مجلس شورای منتخب شهر
selected U انتخاب کردن
electing U انتخاب کردن
sifted U انتخاب کردن
elect U انتخاب کردن
sift U انتخاب کردن
elects U انتخاب کردن
to have one's pick U انتخاب کردن
pitch upon U انتخاب کردن
chooses U انتخاب کردن
sifts U انتخاب کردن
selects U انتخاب کردن
opted U انتخاب کردن
opt U انتخاب کردن
to make a choice of U انتخاب کردن
pick out <idiom> U انتخاب کردن
screened U انتخاب کردن
choosing U انتخاب کردن
screen U انتخاب کردن
choose U انتخاب کردن
mischoose U بد انتخاب کردن
opting U انتخاب کردن
dial U انتخاب کردن
dialed U انتخاب کردن
dialled U انتخاب کردن
screening, screenings U انتخاب کردن
single U انتخاب کردن
opts U انتخاب کردن
screens U انتخاب کردن
select U انتخاب کردن
dials U انتخاب کردن
he lost the seat U دوباره بوکالت برگزیده نشد
designates U انتخاب کردن تعیین کردن تخصیص دادن
designate U انتخاب کردن تعیین کردن تخصیص دادن
designating U انتخاب کردن تعیین کردن تخصیص دادن
kata U فنون کلاسیک و منتخب جودو فرم
pick out U انتخاب کردن دریافتن
preselect U قبلا انتخاب کردن
destine U قبلا انتخاب کردن
preselect U انتخاب کردن مقدماتی
reelect U تجدید انتخاب کردن
valentines U معشوقهای که در روز 41فوریه برگزیده شود
valentine U معشوقهای که در روز 41فوریه برگزیده شود
to pitch upon something U چیزی را برگزیدن یا انتخاب کردن
disfranchise U از حق رای یا انتخاب محروم کردن
wale U تیر افقی انتخاب کردن
to ballot for U بارای پنهان انتخاب کردن
chap U انتخاب کردن شکاف دادن
coopt U انتخاب کردن ودر میان خوداوردن
ahmad U اسم حضرت رسول اکرم -ستوده تر- برگزیده ترین
queen of U دختری که در بازیهای روزیکم می بعنوان ملکه برگزیده میشود
checks U جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
check U جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
checked U جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
despatching U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatch U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatches U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatched U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatches U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatched U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
indexing U استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
to run in U گرفتار کردن انتخاب کردن
selects U جدا کردن انتخاب کردن
select U جدا کردن انتخاب کردن
selected U جدا کردن انتخاب کردن
menu item U یک انتخاب در فهرست انتخاب
peers of scotland U بزرگانی که از میان انها 61تن برای نمایندگی در مجلس اعیان برگزیده میشود
peers of iveland U بزرگانی که از میان انها 82تن بطور دائم برای نمایندگی برگزیده می شوند
corporations U شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
corporation U شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
audio U ال می پرسد. شخص تماس گرفته با انتخاب کردن شمارهای در تلفن به او جواب میدهد
click U دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
clicks U دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
clicked U دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
spectrozonal photography U عکاسی از اشیاء منتخب عکاسی از اشیای مخصوص
auto U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
autos U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
rollover U صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
controlled reprisal U انتخاب بررسی شده راه کار انتخاب کنترل شده راه کار
scan U شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scanned U شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scans U شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
european essembly U مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند
election U انتخاب
francs U حق انتخاب
selection U انتخاب
franc U حق انتخاب
franchise U حق انتخاب
option U انتخاب
drafted U انتخاب
suffrage U حق انتخاب
excerption U انتخاب
selecting U انتخاب
delegacy U انتخاب
choicest U انتخاب
choices U انتخاب
franchises U حق انتخاب
choicer U انتخاب
draft U انتخاب
option U حق انتخاب
choice U انتخاب
drafts U انتخاب
options U حق انتخاب
options U انتخاب
selections U انتخاب
re election U انتخاب مجدد
electors U انتخاب کننده
re election U تجدید انتخاب
re-election U انتخاب مجدد
re-election U تجدید انتخاب
chose U انتخاب کرده
natural selection U انتخاب طبیعی
impluse selection U انتخاب ایمپولز
direct selection U انتخاب مستقیم
route selection U انتخاب مسیر
cream of the crop <idiom> U انتخاب عانی
circuit switching U انتخاب مدار
selection switch U گزینه انتخاب
pickup U انتخاب رشد
impluse action U انتخاب شماره
impluse stepping U انتخاب شماره
choosey U انتخاب کننده
economic choice U انتخاب اقتصادی
menus U فهرست انتخاب
chooser U انتخاب کننده
choiceless U محروم از حق انتخاب
choice of technology U انتخاب تکنولوژی
switched line U خط انتخاب شده
chip select U انتخاب تراشه
check boxes U چهارگوشهای انتخاب
menu U فهرست انتخاب
hitting U انتخاب یک کلید
hits U انتخاب یک کلید
hit U انتخاب یک کلید
elected U انتخاب شده
elector U انتخاب کننده
mischoice U انتخاب غلط
choosy U انتخاب کننده
selective U انتخاب کننده
break U انتخاب شود
the polls U انتخاب گاه
selectively U قابل انتخاب
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1the selected wells are 5 boreholes only, and desired samples quantity is 150-200 kg
1pedal pamping
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com